فیزیولوژی بدن انسان

فیزیولوژی از دروس علوم پزشکی و از شاخه های زیست شناسی است که به توضیح کار و مواد ساخته شده توسط سلول و بافت و اندام و دستگاه های بدن انسان میپردازد

فیزیولوژی بدن انسان

فیزیولوژی از دروس علوم پزشکی و از شاخه های زیست شناسی است که به توضیح کار و مواد ساخته شده توسط سلول و بافت و اندام و دستگاه های بدن انسان میپردازد

پلاکت ها و فرآیند انعقاد خون

پلاکت های خون سلول نیستند بلکه تکه هایی از سلول مگاکاریوسیت هستند و بسیار کوچک هستند و اندازه شان ربع تا نیم برابر  سلول گلبول قرمز میباشد ( اندازه گلبول قرمز 6 تا 9 میکرون است ) و تعدادشان 250 هزار تا 500 هزار در هر میلی متر مکعب خون است . پلاکت ها عوامل انعقادی خون هستند و هنگامی که بافت زخم شود برای اینکه خونریزی بند بیاد موجب لخته و انعقاد خون در محل میشوند

پلاکتها چه کارهایی انجام میدهند تا از خونریزی جلوگیری شود : 1- چسبیدن به رگ و بستن سوراخ 2- جذب پلاکتهای دیگه و بستن دهانه رگ که میخ پلاکتی نام دارد       3- سرتونین میسازند که موجب انقباض رگ میشود 4- با ترشح ترومبوپلاستین موجب ایجاد انعقاد خون میشوند .

فرآیند انعقاد خون : هنگامیکه بافت یا خون صدمه می بیند . ترومبوپلاستین توسط پلاکتها ساخته میشود که پروتئین پروترمبین را به ترمبین تبدیل می کند و ترمبین پروتئین فیبرینوژن را به فیبرین تبدیل میکند و رشته های فیبرین موجب تشکیل لخته خون میشود . لخته بوجود آمده چند دقیقه پس از تشکل شروع به از دست دادن مایع میکند و طی 20 تا  60 دقیقه بیشتر مایع خود را از دست میدهد و متراکم و فشرده میشود . مایع ایجاد شده پلاسمایی بوده که عوامل انعقادی خود را از دست داده است و سرم خوانده میشود .

حل شدن لخته : پروفیبرینولیزین ( که نام دیگه اش پلاسمینوژن است) پروتئینی است که توسط کبد ساخته میشود و به فیبرینولیزین تبدیل میشود . فیبرینولیزین ( که نام دیگه اش پلاسمین است ) موجب حل شدن رشته های فیبرین در لخته و حذف لخته میشود .

زمان پروترمبین : آزمایشی است که فاصله زمانی ساخته شدن ترومبوپلاستین تا انعقاد خون را اندازه گیری میکند که 10 تا 14 ثانیه باید باشد . 


همانندسازی میتوزی سلول های بدن

سلول ها از جنبه تقسیم سلولی دو نوع هستند : سلول پیکری که تقسیم میتوز انجام میدهند و سلول های جنسی که تقسیم میوز انجام میدهند .  تقسیم میتوز چهار مرحله دارد: 1- پروفاز : در پروفاز ، غشاء هسته و هستک ها ناپدید میشود . یک جفت سانتریول تقسیم انجام میدهد و دو جفت سانتریول میشود و دو جفت سانتریول شروع به دور شدن از هم در خلاف جهت به دو انتهای سلول مینمایند و همزمان که از هم دور میشوند رشته های دوک به طرف بیرون شروع به ساخته شدن می نمایند . رشته های دراز کروماتین فشرده و متراکم میشوند که کروموزوم خوانده میشوند. و هر کروموزوم از طول به دو رشته تقسیم میشود که هر رشته کروماتید خوانده میشوند که با سانترومر بهم پیوست شده اند و کروموزومها از محل سانترومر بروی دوک قرار میگیرند    2- متافاز : در مرحله متافاز غشاء هسته و هستک ها ناپدید شده است . دو جفت سانتریول در دو انتهای سلول قرار گرفته اند . کروموزومها از محل سانترومر بروی دوک قرار گرفته اند و تشکیل صفحه کروموزومی میدهند و میتوکندری ها در نمایانترین حالت خود قرار دارند     3- آنافاز : مرحله آنافاز با حرکت کروموزومها به دو انتها مشخص میشود به اینصورت که سانترومر دو تکه میشود و و هر کدام به جهت مقابل میروند و کروماتیدها نیز باهاشان جابجا میشوند  4- تلوفاز : در مرحله تلوفاز کروموزوها در دو انتها قرار گرفته اند ، غشاء هسته و هستک ها نمایان میشود و سیتوپلاسم به دو بخش تقسیم میشود و دو سلول دیپلوئید و 2nکروموزومی هر کدام با 46 کروموزوم بوجود میاد.

اینترفاز چیست ؟ فاصله بین دو تقسیم سلولی را اینترفاز گویند

میکروتوبول چیست؟ نام دیگه رشته های دوک (میکروتوبول) است

کبد چه کارهایی انجام میدهد؟

کبد چه موادی میسازد و چه موادی ذخیره میکند؟ 1- هپارین میسازد  2- صفرا میسازد که صفرا شامل پیگمانهای صفراوی و نمک های صفراوی و کلسترول است . و مواد زائد متابولیسم سلولی وارد صفرا میشوند و توسط کبد وارد روده باریک شده و از راه دستگاه گوارش دفع میشوند. صفرا موجب هضم و جذب چربی ها و حل شدن کلسترول میشود و نمک های صفراوی برای جذب ویتامین D  در روده باریک اساسی است  3- گلوکز در کبد تبدیل به گلیکوژن شده و بشکل گلیکوژن ذخیره میشود و هنگامی که قند خون پایین باشد گلیکوژن را دوباره تبدیل به گلوکز نموده و وارد خون مینماید   4- لنفوسیت ها هنگامی که وارد کبد میشوند تغییر شکل یافته و سلولهای کوپفر نامیده میشوند و بیگانه خواری سلولهای غیرخودی و مهاجم را انجام میدهند . مثلا گلبول های قرمزی که وارد کبد میشوند توسط سلولهای کوپفر تجزیه میشوند . .  5- کبد برخی مواد را ذخیره میکند شامل پروتئین ، آهن ، ویتامین های A ،D و ویتامین های گروه B  ( بیوتین ، اسید فولیک ، اسید پانتوتیک )    6- برخی پروتئین های پلاسما توسط کبد ساخته میشوند و از راه مویرگهای لنفی وارد خون میشوند ( آلبومین ، پروترمبین ، فیبرینوژن ) 


سیستمهای کنترلی بدن

( کنترل بمعنای تنظیم است یعنی سیستمها و مکانیسمهایی که بدن را تنظیم مینمایند )

سیستمهای کنترلی بدن شامل سیستم عصبی و سیستم هورمونی می باشد . سیستم عصبی شامل گیرنده های خروجی حسی ، بخش عصی مرکزی ، گیرنده های ورودی حرکتی – گیرنده های خروجی حسی که شخص را از تحریکهای درون و بیرون بدن آگاه می کند مانند گیرنده های حسی پوست که به برخورد و دما حساس اند و شخص متوجه میشود و نیز مانند چشم که یک اندام حسی است و تصویر واقعی از پیرامون برای شخص میسازد . و مانند گوش که یک اندام حسی است . بخش عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع است . مغز پردازش، نتیجه گیری ، ارائه راهکار ، واکنش به احساسات و ذخیره دانسته ها را انجام میدهد . بخش ورودی حرکتی که سیگنالهای عصبی کنترلی مغز را به اندام میفرستد تا حرکت انجام شود . سیستم غدد و هورمون یک سیستم کنترلی در کنار سیستم عصبی است و تکمیل کننده سیستم عصبی است و هورمون ها به سراسر بدن انتقال داده میشوند تا تنظیمات را انجام دهند. سیستم های کنترلی بدن مختلف و فراوان هستند و پیچیده ترین سیستم ها آنهایی هستند که روی همهء سلولهای بدن نقشگذار هستند و درون و بیرون سلول ها را تنظیم می کنند .  برخی سیستم ها فقط بخش های گوناگون یک اندام را تنظیم می کنند و برخی دیگه کارها و ارتباط اندام های یک سیستم را نسبت بهم تنظیم می کنند .  غدد اصلی درون ریز بدن شامل : هیپوتولاموس ، هیپوفیز ، اپی فیز ( نام دیگه اش پینه آل ) ، غدد فوق کلیه ( نام دیگه اش آدرنال ) ، تیروئید ، پاراتیروئید  ، تخمدان ها ، بیضه ها می باشد . که ماده ای شیمیایی بنام هورمون میسازند . از جمله هورمون های این غدد شامل : هورمون پاراتورمون که توسط غده پاراتیروئید ترشح میشود و کلسیم و فسفات استخوان ها را کنترل می کند – هورمون های غده تیروئید شامل : کلیسی تونین ، تیروکسین ، تری یدوتیرونین ،تری یدوتیرونین وارون که موجب افزایش سرعت متابولیسم سلولی میشوند( واکنش های شیمیایی داخل سلول که مواد مختلف ساخته میشوند و تنفس سلولی و استفاده گلوکز و ساخت انرژی توسط سلول ، متابولیسم نامیده میشوند ) و موجب افزایش انرژی بدن میشوند . هورمون های غدد آدرنال شامل : کورتیزول ، آندروژن و آلدسترون که میزان پروتئین و سدیم و پتاسیم مایع خارج سلولی را کنترل می کنند .

مثال های سیستمهای کنترلی بدن : کلیه ها تعادل آب و الکترولیت را در بدن برقرار می نمایند . مثال دوم : PH  بدن است که اگه نیم درجه کمتر یا بیشتر باشد کشنده است . ویا دمای بدن که اگه 7 درجه کاهش یابد موجب اشکال در چرخه متابولیسم سلول و مرگ سلول میشود . مثال چهارم : اگه مقدار گلوکز در مایع خارج سلولی از نصف کمتر شود موجب تحریکات روانی شدید و حتی تشنجات میشود . مثال پنجم : اگه مقدار کلسیم در مایع خارج سلولی از نصف کمتر بشود موجب ایجاد خودبخود سیگنال های عصبی و تتانی عضلانی میشود . تتانی عضلانی بمعنی انقباض غیرارادی عضلات است بر اثر اختلالات روده ای معده ای و کاهش کلسیم و پارتورمون – مثال ششم : اگه مقدار پتاسیم در مایع خارج سلولی دو سه برابر کاهش یابد موجب ناتوانی انتقال سیگنال های عصبی و فلج میشود و اگه مقدار پتاسیم در مایع خارج سلولی دو سه برابر افزایش یابد موجب ناتوانی شدید قلب در تلمبه زدن خون میشود .

فیدبک مثبت و منفی سیستم های کنترلی : فیدبک بمعنای واکنش است به این معنی که عواملی مانند هورمون ها و آنزم ها بروی همدیگر نقش گذارند و نقش کنترلی ایفا می کنند . مثال : oxygen buffering هنگامیکه اکسیژن مایع میان بافتی از اندازه طبیعی خیلی بیشترشود هموگلوبین تمایل بیشتری به ترکیب شدن با اکسیژن پیدا می کند و موجب میشود که اکسیژن کمتری از خون وارد مایع میان بافتی شود در نتیجه اکسیژن مایع میان بافتی به اندازه طبیعی میرسد و برعکس هنگامیکه اکسیژن در مایع میان بافتی از اندازه طبیعی خیلی کمتر شود موجب میشود هموگلوبین تمایل کمتری به ترکیب شدن با اکسیژن پیدا کند و در نتیجه اکسیژن بیشتری از خون وارد مایع میان بافتی میشود که این واکنش ها مربوط به ویژگیهای شیمیایی هموگلوبین است .

مثال دوم : هنگامیکه گاز کربنیک ( دی اکسیدکربن ) در مایع خارج سلولی انباشته میشود موجب توقف واکنش های متابولیسم سلول میشود که باعث تحریک مرکز تنفسی در مغز میشود که سبب تنفس های ژرف و تند میشود که گاز کربنیک بیشتری از مایع خارج سلولی و خون و هوای بازدمی خارج شود و این روند تا آنجا ادامه می یابد که اندازه گازکربنیک مایع خارج سلولی طبیعی شود

 مثال سوم : در کاروتید گردنی و قوس آئورت ، بارورسپتورهای فشار که گیرنده های عصبی حسی هستند قرار دارد . هنگامیکه فشارخون بیش از اندازه بالا میرود ، سیگنال های عصبی زیادی به مرکز محرک عروقی در بصل النخاع  که وازومتور نام دارد میفرستند و موجب مهار وازومتور میشوند تا از ارسال سیگنالهای عصبی حرکتی که از راه سیستم عصبی سمپاتیک به قلب و رگهای خونی میفرستند مانع شوند و در نتیجه موجب کاهش کار تلمبه زدن قلب ( که خون را تلمبه میزند ) و کاهش بیشتر جریان خون میشوند . و برعکس هنگامیکه فشارخون کاهش می یابد این بارورسپتورهای فشار سیگنالهای کمتری به وازومتور میفرستند و موجب میشوند وازومتور سیگانلهای عصبی ( نام دیگه سیگنال عصبی ، ایمپالسهای الکتروشیمیایی است ) بیشتری از راه سیستم سمپاتیک به قلب و رگهای خونی میفرستد و موجب افزایش توان تلمبه زدن قلب ( تلمبه خون ) و افزایش شدت جریان خون رگها میشود.

سیستمهای پیچیده تر کنترلی : برخی حرکات بدن به اندازه ای تند است که سیگنال های عصبی زمان کافی ندارند تا از پیرامون بدن در تمام راههای عصبی به مغز برسند . مغز از مکانیزم متفاوتی بنام feedforward استفاده می کند . به اینصورت که پس از انجام حرکت ، مغز متوجه میشود درست انجام شده یا نه و اگه درست نبوده سیگنالهای بعدی انجام حرکت را ویرایش می کند و اگه نیاز بود برای حرکت های بعدی ویرایش را تکرار می کند .

محدودیت سیستمهای کنترلی : هنگامی که یکی از موارد متابولیسمی از اندازه عادی بیشتر یا کمتر میشود سیستمهای کنترلی کنترل را انجام میدهند تا دوباره حالت یکنواخت و هومئوستاز ( انجام مواردی که موجب یکنواختی مایع خارج سلولی میشود مانند دمای بدن ، فشارخون ، وزن مناسب بدن ، استفاده غذا و آب و اکسیژن )  بدن دوباره برقرار شود اما سیستمهای کنترلی تا اندازه ای میتوانند اختلالات را برطرف کنند و بدن نیاز به مراقبت دارد

مثال : هنگامیکه مقدار زیادی خون به شخص تزریق میشود و اگه سیستم کنترلی فشارخون شریانی سالم نباشد و فشارخون از 100 میلی متر جیوه به 175 میلی متر جیوه برسد و اگه سیستم کنترلی فشارخون شریانی سالم باشد از 100 میلی متر جیوه به 125 میلی متر جیوه میرسد که 25 میلی متر جیوه خطا وجود داشته است .

مثال دوم :  هنگامیکه از شخصی یک مرتبه 2 لیتر خون کم شود و خون بدن کاهش یابد و مقدار کافی خون از راه کرونرهای خونرسان قلب به قلب نمیرسد و تلمبه زدن موثر انجام نمیشود که این واکنش موجب سقوط فشارخون شریانی میشود و موجب کاهش بیشتر خون در سرخرگهای خونرسان قلب میشود و موجب کاهش بیشتر توان تلمبه زدن قلب ( که خون را تلمبه میزند ) میشود و این روال ادامه می یابد تا موجب ایست قلبی میشود و اگه مقدار خون کمتری مثلا یک لیتر کم میشد سیستم های کنترلی قلب میتوانستند تلمبه زدن را کنترل کنند.

سیستمهای کنترلی گاهی سبب مشکل میشوند : هنگامی که بافت صدمه میبیند عوامل انعقادی بدن که پلاکتها هستند موجب انعقاد خون میشوند و برخی آنزیمهای انعقادی ، آنزیمهای دیگه را اکتیو می کنند و نقش تنطیمی در بدن انجام میدهند . اگه یکی از سرخرگهای خونرسان قلب از داخل زخم شود . عوامل انعقادی موجب انعقاد خون میشوند و آنزیمهای انعقادی همدیگر را اکتیو می کنند و موجب بزرگ شدن لخته میشوند و انباشت چربیها در محل انسداد را بزرگتر می کند و موجب حمله قلبی و یا درد قفسه سینه میشود ( عارضه آتروسکلروز یا تصلب شرایین نام دارد )  

 

گوارش شیمیایی غذا در معده و رفلکس آنتروگاستریک



گوارش شیمیایی مواد غذایی در معده : روزانه 2 تا3 لیتر شیره گوارشی توسط معده ساخته میشود که از سه نوع غدد است : 1- غدد موکوسی که موکوس ترشح می کنند که لایه ای است در برابر اسید معده که از مخاط معده محافظت می نماید     2- غدد پیلوری گردنی که شامل غدد معده ای و غدد اکسینتیک هستند و نوع سلولشان زیموژن است و گاسترین ترشح می کند و گاسترین ترشحات معده را افزایش میدهد و کنترل می کند   3- غدد اکسینتیک که در قعر و آنتر معده قرار دارند و از دو نوع سلول ساخته میشود : سلول زیموژن ( نام دیگه اش پیتیک ) که سلولهای اصلی معده هستند و پیسینوژن ترشح می کنند که در اسید معده  ( ph=1.8-3.5 ) تبدیل به پیسین و  اسید معده موجب میشود تبدیل به آنزیم پیسین شود . نوع دوم سلول های غدد اکسینتیک سلولهای دیواری هستند که سلولهای اکسینتیک خوانده میشوند و اسید کلریدریک و فاکتور داخلی ترشح می کنند . اسیدکلریدریک موجب تبدیل پیسینوژن به آنزیم پیسین میشوند و فاکتور داخلی برای جذب ویتامین B12 در ایلئوم اساسی است . روده باریک سه بخش است : دوازدهه ( دئودنوم ) ، تهی روده (ژژنوم ) ، دراز روده (ایلئوم)            (نکته: هنگامیکه سرعت ماده بالا رود آنزیم خوانده میشود ) ( نکته2 : آنتر معده در ابتدای معده قرار دارد )

در معده دو نوع دیگر آنزیم نیز ساخته میشود که بر اثر اسید معده توان تجزیه ایشان کم میشود . بنامهای لیپاز که چربیهای خنثی را تبدیل به گلیسرول و اسیدهای چرب میکند . آنزیم دیگه آمیلاز است که نشاسته و کربوهیدرات ها را تا اندازه ای  به دی ساکاریدها تجزیه می کند

ترشح معده با دیدن ، بوییدن و فکر نمودن به غذا افزایش می یابد . هنگامی که غذا در معده انباشته میشود ، گاسترین ترشح میشود و جذب خون میشود و از راه خون موجب افزایش ترشح دیگه غدد معده میشود . در روده باریک نیز گاسترین ترشح میشود که جذب خون میشود و از راه خون موجب افزایش ترشح غدد معده میشود .

هنگامیکه کیموس معده با دوازدهه که ابتدای روده باریک است برخورد میکند موجب رفلکس آنتروگاستریک میشود که توسط شبکه عصبی مزونتریک بوجود می آید .

اثر مهارکنندگی سیستم پاراسمپاتیک ( عصب واگ ) موجب کاهش حرکات معده میشود .

هرچه غذا در معده بیشتر باشد و هورمون گاسترین معده بیشتر باشد و حرکات دودی معده و پیلور و دوازدهه بیشتر باشد کیموس معده با سرعت بیشتری از معده وارد روده باریک میشود که هر دقیقه 3 انقباض دودی موجب خروج یک میلی لیتر کیموس از معده میشود (  مخلوط ترشحات معده با غذا ، کیموس نام دارد )